این سه نفر + ۲

این سه نفر داستان ما سه تاس، 3 تا دوست خوب.

این سه نفر + ۲

این سه نفر داستان ما سه تاس، 3 تا دوست خوب.

روز مادر

به نام آنکه کوثر را عطا کرد...

 

سلام، سلام به همه مادرای مهربون ایران زمین. نمی خوام تبریک روز مادرم سیاسی بشه اما دلم نمی آد تبریک ویژه نگم به مادرای سبزی که فرزندان سبزشون یا تو اوین هستن یا زیر خروارها خاک یا مجهول المکان... دلم می خواد بجای بچه های عزیزشون که جای خالیشون سبزه بهشون تبریک بگم تا بدونن با اینکه 1 سال گذشته اما هنوز ما بچه ها به یاد همشون هستیم...

"من" این روز عزیز و قشنگ رو اول به مامان جونم که الحمدلله رو به بهبود هستن تبریک میگم، فقط و فقط خدا میدونه تو این 1سالی که مامان گلم مریض بودن ما چی کشیدیم... خدا واسه هیچ کس نیاره... روزای سختی بود... اما با توکل به خدا گذشت...

 بعد از مامانم به مامان عزیز "اون" و "اون یکی" هم تبریک میگم، ان شاالله سایه شون 120 سال بالای سر خانواده های گلشون باشه البته با سلامتی کامل و در پناه حضرت حق.

خداییش هر سه تامون مامان داریم دسته گل، مث ماه، خدا سلامت نگهشون داره ان شاالله.

 

امسال روز مادر جای دو مامان مهربون خالیه... ای کاش هنوز عمرشون به دنیا بود... پنج شنبه روز مادر دقیقا مصادف شده با چهلم مادرشوهر دخترخاله ام، مادر مهربونی که از روز فوتش تو اون تصادف لعنتی همه از بزرگی و مهربونی اش تعریف میکنن... عجب مادری بود برای بچه هایی که 20 سال پیش طعم بی پدری رو چشیدن... روحش شاد و خدا به بچه هاش صبر بده، امسال روز مادر باید سر خاک مادرشون مراسم چهلمش رو برپا کنن... چقدر سخت و وحشتناک... خدا صبرشون بده، صبر صبر صبر...

جای ثریا هم خالی، اشتباه دکترا تو تشخیص مریضی اش باعث شد که امسال پسر هیجده ساله اش روز مادر رو به جای آغوش مامان سر خاکش باشه. مرحومه ثریا خانوم دوست مامان "اون یکی" بود، خدایش بیامرزد... خدا به پسر جوونش صبر بده...

 

و در نهایت بازم دوباره سه باره چهارباره  روز "مادر"  رو به همه مادرای مهربون ایران زمین خصوصا مادرای دوستان و فامیل و اطرافیان و همسایگان و... تبریک میگم امیدوارم سایه همه مادرا و خانومای ایرانی بالای سر شوهرا و بچه هاشون باشه، البته زیر سایه اوس کریم که بهش خیلی ارادت دارم و داریم همه...

 

 

راستی به "اون" و "اون یکی" ام تبریک میگم دلشون نشکنه و خوشحال بشن... امیدوارم برسه اون روزی که  با "اون"  قرار بزاریم بریم خونه "اون یکی" ، بعد چون "اون " دست تنهاس و سختشه من برم دنبالش. البته دو تا نکته در این امیدواری من نهفته اس: اول اینکه "اون یکی" 2سال موعودش تموم شه و ما عروشی اش رو بینیم، دوم اینکه "اون" چون بچه کوچولو داره تنهایی سختشه بیاد من برم دنبالش! ای خدا، یعنی من به این آرزوها میرسم؟؟؟؟

 

 

"من"

نظرات 2 + ارسال نظر
zeinab سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

سلام خوب هستین؟
من آپم. حتما" بیاین.ممنون

zeinab جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

بازم سلام. من آپم . حتما" بیاین هر کدومتون که تونستین. منتظرم
:))

؛من؛ اومدم زینب خاتون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد